رضا شکریپور
در يازدهمين روز اسفند ماه ۱۳۳۵ هـ . ش در همدان متولد شد. دوران كودكي را پشت سر گذاشته و در سال ۱۳۴۲ وارد دبستان شد. در همان دوران ابتدائي راه خود را انتخاب كرده و اكثر اوقات در نماز جماعت مسجد محل شركت مي كرد. از ابتدا به علت نذري كه براي او از طرف مادرش شده بود محبت خاصي نسبت به اهل بيت (ع) مخصوصا به مولايش ابا عبدا... الحسين (ع) در وجودش متجلي بود كه اين امر موجب مي شد در ماه هاي محرم و صفر، بيشتر شب ها در مسجد و حسينيه محل در سوگ و عزاداري سرورش به سر برد. به همين ترتيب دوران ابتدائي و راهنمايي را تمام كرده و وارد هنرستان شهیدان ديباج شد. قدرت جسمي خوبي داشت و به ورزش علاقه وافري پيدا كرد و در چند رشته از دو ميداني مثل پرش طول، دو پنج هزار متر و پرتاب نيزه شركت و در چند مسابقه نيز موفق به اخذ مدالهايي گرديد.
او در شب عمليات (هنگامي كه به قصد باز پس گيري خاكريزهايي كه توسط نيروهاي عراق تصرف شده بود) يعني شب ۶۵/۳/۲۸ از ناحيه دست و پا مورد اصابت تركش قرار مي گيرد ولي به پشت جبهه برنمي گردد تا عمليات به نتيجه رسيده و خاكريزهاي مورد نظر پس گرفته مي شود. در صبح روز عمليات يعني صبح روز ۶۵/۳/۲۹ در حاليكه از مواضع تصرف شده پدافند مي كرد و در حال تيراندازي بود ضمن اظهار تشنگي، از ناحيه سر مورد اصابت گلوله غناسه دشمن قرار مي گيرد و به تبعيت از سرور شهيدان و مولايش ابا عبدالله الحسين (ع) كه هميشه شوق ميهماني خوان او را داشت، روح بزرگش به سوي معشوق پر كشيده و به درجه عظماي شهادت نايل آمد.
شهادت : پنج شنبه، 29 خرداد 1365
با بي حجابي و بي بند و باري سخت مخالف بود و از آن رنج مي برد و مي گفت مي ترسم ما برويم و اين مسائل حل نشود. (منظورش مسئله فحشا و منكرات بود) در صحبت ها و نيز در بحث هايش تاكيد داشت كه پيام ها و رهنمودهاي امام بزرگوار را بايد اطاعت كنيم و به ايشان عشق و علاقه وافري داشت. از دروغ و غيبت سخت بيزار بود و مي گفت اين دنيا محل آزمايش است ما بايد صبر كنيم از امتحان خوب بيرون بيايم.
به صله رحم اهميت بسيار مي داد و به ديدن اكثر فاميلها مي رفت و هر نوبت كه مي خواست به جبهه برود از همگان طلب حلاليت مي نمود.