مرتضی ترابیکمال
رفتار شهید ترابی در منزل چگونه بود؟ آیا با شما درباره شهادتشان حرفی زده بودند؟
برای فرزندان دخترشان احترام خاصی قائل بودند، در کارهای خانه هم به ما کمک میکردند یعنی ما از همان کودکی تا زمان شهادتشان شاهد محبتها و خدمات ایشان به خانواده بودیم، پدرم همسر و فرزندانشان را خیلی دوست داشتند و اگر برای کسی مشکلی پیش میآمد سریع آن را حل میکردند.
از زمانی که خودم را شناختم پدر همیشه از عشق به شهادت صحبت میکرد. ایشان از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بود و سی سال هم در سپاه خدمت کردند به همین دلیل همیشه میگفت که" از قافله شهدا جا ماندهام. چه دستهگلهایی را از دست دادهایم". و ما همیشه میگفتیم "پدر، جنگ دیگر تمام شده" ولی ایشان در عشقی که به شهادت داشت مصمم بود.
اینجانب مرتضی ترابی کمال ،درصحت وسلامت کامل این وصیتنامه را مینویسم.
امروز ساعت ۶صبح ۲۹ آذرماه ۹۴ عازم کشور سوریه هستم وبرای دفاع از ناموس اهل بیت به خدمت حضرت زینب میروم.
همسروفرزندان عزیزم شما را به صبر و تقوای الهی توصیه میکنم.
ازدخترانم میخواهم که حجاب خود را مانند حضرت زینب سلام الله علیه رعایت کنند.
ازپسرعزیزم میخواهم که پشتیبان مادر و خواهرانش باشد.
دوستان، آشنایان وهمسایگان میخواهم که من حقیر را حلال کنید.
جوانان سرمایه های این کشورند و من میدانم غیرت جوانان ایرانی هیچ گاه تحمل تجاوز به کشور را نخواهند داشت و مانند ۸ سال دفاع مقدس یک وجب از خاکمان را به دست هیچ بنی بشری نخواهند داد.
به همه شما عزیزان توصیه میکنم که پشتیبان ولایت فقیه و نائب برحق آقا امام زمان حضرت آیت الله خامنهای باشید. درخط ولایت ورهبری قدم بردارید که سعادت در همین راه است.
ودرآخرهمه شما رابه خدای منان میسپارم.
دیدار به قیامت
والسلام…